۲۴
اسفند
بازار خرید عید
کلوز آپ
اخبار/ گزارش/ یادداشت /دل نوشته /گزارش تصویری از ندا ترکاشوند (خبرنگار کمال مهر)
کلمات کلیدی
بایگانی
- اسفند ۱۳۹۲ (۱۶)
آخرین مطالب
-
۹۲/۱۲/۲۴رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید
-
۹۲/۱۲/۲۴شادیهای کودکانه برای آغاز سال نو(۱)
-
۹۲/۱۲/۱۳حرفهای تو تاکسی
-
۹۲/۱۲/۱۰یک روز زمستانی با گنجشک ها+عکس
-
۹۲/۱۲/۱۰نعل اسب از خرافه تا واقعیت !؟+عکس
پیوندهای روزانه
۲۴
اسفند
جشن مراسم پایان سال 1392 در فرهنگسرای مهر برگزار شد
۱۳
اسفند
ب زمانی که اسم مهرشهر بر سر زبان هرکسی جاری میشود اولین تصویری که در ذهنش حک می شود تصویر باغ سرسبز سیب و تمامی بلوار های آذین شده و کاخ زیبای مروارید(شمس) در این منطقه است.
باغ سیب مهرشهر
کاخ مروارید(شمس)
اما مردمی که این منطقه را نمیشناسند جالب است بدانند که فقط ۱ بلوار باعث تبتعیض بین دو محدوده شده است.دو محدوده ای که اگر نظارگر آن باشید و ببینید باعث حیرتتان می شود. که مسئولین شهری نگاهی متفاوت در این دو نقطه شهر داردند.
-
- بلوار شهرداری مهرشهر(منطقه مرفح نشین)
اینجا قنبرآباد واقع در مهرشهر ابتدای حسین آباد انتهای خیابان اکبر آباد با تراکم جمعیتی حدوداً ۲۰۰۰ نفری می باشد و زمانی که برای تهیه خبر در حال گذر از این محله بودیم محدوده ای عجیب را دیدیم که در فیلمهای روستایی شاهد آن هستیم. محدوده ای که مردم با مشقت هایی فراوان زندگی می کنند و هیچ راه چاره ای جز سازش ندارند.
زمانی که از ساکنین علت خاکی بودن زمینها را جویا شدیم دوباره پای بی توجهی مسئولان و وعده های کاندیداهای انتخاباتی شورا و مجلس به میان آمدکه چند مرتبه ای این موضوع پیگیری و مطرح شده است اما رسیدگی صورت نگرفته . و فقط برای کسب آرا به این محله ها می آیند و حرفی می زنند و اینجا به دست فراموشی سپرده می شود…
مردم از بازاری می گویند که مثل بازارهای چند سال پیش ۱روز در هفته مقابل خانه هایشان بساط پهن می کنند و همان ۱ روز باعث می شود که مردم دچار دردسر شوندوآثار به جای مانده از همین بازارباعث شده چهره ی زشتی به محله شان بدهد.
به گفته ی یکی از ساکنین این محله (قنبرآباد) شبها از بوی فاضلاب این منطقه ، جمع آوری زباله و صدای حیوانات خوابشان نمی برد.
بدون شرح!
دیوارهای کاهگلی محله که هر لحظه امکان ریزش را در خود دارد و مردم نگران از اینکه مبادا کودکانشان در حال بازی از کنار آن گذر کنند و اتفاق جبران ناپذیری پیش رخ دهد.
نبود ایمنی مناسب و نظارت نسبت به مواردی از این قبیل در این محله
بنابر این گزارش مردم محله قنبر آباد نسبت به رفع موارد عنوان شده از مسئولین امر درخواست پیگیری و اقدام سریع دارند.
امیدوایم مسئولین نسبت به رفع مشکلات این محله در مهرشهر کرج اقدامات لازم را صورت داده ؛ که وجود چنین مکان هایی در منطقه مهرشهر با این همه معضلات و مشکلات عدیده به دور از شأن دستگاه های اجرایی ادارات و سازمان های ذی ربط در کلانشهر کرج می باشد. و این محله نمونه ای از دیگر مناطق فراموش شده مهرشهر می باشد.
۱۳
اسفند
ا
این روزها بجای دیدن اخبار و صفحه زدن روزنامه ها میتوانید با هزینه ی ناچیزی در تاکسی ها بنشینید و از تمامی اخبار مطلع شوید.
زمانی که سوار تاکسی میشوید اولین صحبت سیاسی ای که از طرف
مسافر سمت راستتان میشنوید مهمترین مسئله یعنی مسئله ژنو و اشتون و ظریف و
ادعا های آمریکا بر علیه فعالیتهای هسته ای و اخبار مرتبط با سبد کالاست
که چند نفر فوت کرده اند و چند نفر کالا تعلق گرفته است !! و آخر این
ماجرا چه خواهد شد!؟…زمانی که پیاده میشود با لحنی جالب میگوید که انشاالله
که خیر است.
سبدکالا
بعد از آن برای رسیدن به مقصدتان صبر میکنید ومنتظر که مسافر دیگری کنارتان بنشیند!
چهار راه بعد فرا میرسد…
فردی کنارتان می نشیند که شاید پیش خودتان بگویید لابد این هم راجع به ژنو
میخواهد صحبت کند خودتان را به این راه و آن راه میزنید مبادا دامن سیاست
شما را هم بگیرد.
اما مسافر با لحنی آرام از شما طلب پول خورد میکند شما هم با لحنی آرامتر پاسخ منفی به اوم میدهید آن هم از سر ناچار و به دلیل آنکه راننده به دادن پول درشت اعتراضی نکند پای اقتصاد دولت ۱۱ و ۱۰ ؛۹ ؛۸و ۷ را وارد ماجرا میکند
که چرا با آوردن پولهای ۵ تومانی و مردم راگرفتار میکند و برای تایید صحبتهایش تکان دادن سرش را هم چاشنی عصبانیت فرمالیته اش میکندو با لبخندی از راننده تشکر میکند و با چهره ای ناراحت از تاکسی پیاده میشود اما ما که میدانیم در دلش چه میگذرد…
مقصد ما طولانی است و ناچاریم که بنشینیم و صحبتهای دیگران را بشنویم!
ایستگاه بعدخانمی چادری سوار صندلی جلومی نشیند، تاکسی حرکت می کند و ۱۰۰
متر جلو تر پشت چراغ قرمز می ایستد ناگهان دختری با طرز لباسی نامتعارف از
جلوی ما عبورمی کند!
آن خانم با نگاهی به آن دختر و با چادر خودش میفهماند که پوشش نامناسب
است و در این هنگام پای راننده هم به وسط ماجرا کشیده که آیا اینها
خانواده دارند؟؟؟؟
در همین هنگام مسافران دیگر با صحبت هایشان میفهمانند که از خانواده ی اصیلی بهره مندند!!!!
مسافر سمت چپ انگار با من هم مقصد است و روزنامه ی ورزشی در دست دارد که در آن تساوی پرسپولیس مقابل یکی از تیم ها را نشان میدهد و در همین هنگام مسافر با نا امیدی میگوید یعنی میشود ما به صدر جدول صعود کنیم؟؟؟
من که طرفدار این تیم بودم با لحنی امیدوار کننده گفتم انشاالله میشه!
مسافر خانم پیاده و جای خود را با یک مسافره تازه وارد خانم دیگر عوض میکند.
در همین هنگام تلفن همراه مسافر جدید شورع به نواختن آهنگ زنگ مینماید بدون
آنکه اجازه دهد زنگ تماس کمی بنوازد سریع اقدام به پاسخگویی می کند و با
گویشی خواص با تماس گیرنده زمان قرار طلاق را مشخص میکند
تا رسیدن به مقصد چند سوایی باقی مانده است و مسافران قدیمی جای خودشان را
به مسافران جدید میدهند وما همچنان تا ایستگاه آخر منتظر میمانیم.
ناگهان بر حسب تصادف بیلبورد فیلمهای جشنواره فجر را میبینیم که از همین ۱۰فیلمهای سودای سیمرغ را یدک میکشند
تار سیدن به مقصد مسافران یک به یک پیاده میشوند فقط ۱ متر مانده است که من هم پیاده شوم.
*
*
*
بله رسیدیم . درست است که که کارگری بیش نیستم و وقت روزنامه خواندن و
وبگردی را ندارم اما مانند ۲۰:۳۰ در تاکسی از همه ی مسائل روز اطلاع دارم.
۱۰
اسفند
زمانی که تنهایی ازکوچه پس کوچه های مهرشهرگذر می کنید دیگر نگران این نباشید که حوصله تان سر برود بلکه میتوانید با خواندن جملاتی که بر روی دیوارها حک شده اند لحظاتی را سپری کنید.
به گزارش گروه اجتماعی«کمال مهر»؛ زمانی که تنهایی ازکوچه پس کوچه های مهرشهرگذر می کنید دیگر نگران این نباشید که حوصله تان سر برود بلکه میتوانید با خواندن جملاتی که بر روی دیوارها حک شده اند لحظاتی را سپری کنید.
اما،این به آن معنا نیست که کار تحسین برانگیزی باشد بلکه علاوه بر زشت کردن چهره ی شهر می تواندفرهنگ غلطی را میان مردم باب کند که سرانجام خوشایندی نخواهد داشت.
چشماتو باز کن…!
بازکن تا خوب اطرافت را ببینی؛
نوشته ها و خاطرات بجامانده ی قدیمی از اهالی محله که دیوارهای محله را
دفتر خاطراتی کرده است که به هیچ عنوان نه تنها از ذهن خودش بلکه از ذهن
تمامی عابرین پاک نمیشود.
چشماتو باز کن…
چشمهایت را باز کن تا علا متی را ببینی که علامت شیطان پرستی است یک نماد باستانی که در برخی فرهنگ‌های دینی همچون کتیبه‌های بر جای مانده از بودایی‌ها و مقبره‌های سلتی و یونانی دیده شده‌است .لازم به توضیح است این علامت سال‌ها بعد توسط هیتلر به کار رفت ، لکن برخی با هدف به سخره گرفتن مسیحیت این سمبل را وارد شیطان‌پرستی کردند و امروزه ما آن را بصورت فراوانی در اطرافمان می بینیم.
چشم هایت را باز کن تا در ختی با نام سجاد را ببینی که نویسنده اش از روی
ناچاری ناشی از کمبود فضای روی دیوار برای نوشته اش به آن بسنده کرده است.
چشم هایت را باز کن تا مرتضی نعشه را ببینی که جماعتی برای عبرت دیگران نامش را بر روی دیوار نوشتند…
سمندونی راببینی که یا دوست داشته سمندون باشد یا سمندون را دوست داشته یا خود سمندون بوده است.
کری عجیب تمام نشدنی ۲ تیم محبوب که به کوچه های شهر نیز سیده است.
بدون شرح …..!
وجمله های تکرار….
و این شهر پر از پلنگ ….!
دیوار را یا دفتر نقاشی مسئله این است !
علامتی که حتی معنی اش را هم نمیداند و فقط توانسته آن را به شکل اشتباه بکشد.
مرگ بر منافق که هرجا میروی سخنی کوتاه برایش وجود دارد.
تصاویری که مشاهده کردید بخش کوچکی بود از دیوار نوشته های یک شهر ، متاسفانه فرهنگ غلطی که همچنان در کوچه و خیابانهای ما چشم نوازی می کنند،و برخی از آنها هم آنقدر ناپسند بودند که حتی به تصویر کشدنشان جایز نبود.
امیدواریم مسئولین امر برای فرهنگ سازی و زیبا سازی شهر ها برنامه هایی را به اجرا بگذارند تا شاهد موارد اینچنینی در سطح جامعه نباشیم.
۱۰
اسفند
در خصوص توزیع سبد کالا و نحوه توزیع و تعلق گرفتن آن به مردم به سطح شهر رفته و با شهروندان مهرشهری در این رابطه به مصاحبه پرداخته است که در ذیل میخوانید؛
*به نظر شما توزیع سبد کالا و نحوه ی آن کار درستی بوده است:
*تقوایی عکاس :این
کار فقط برای سرگرم کردن مردم مناسب بود،نه برای برطرف کردن مشکلاتشان و
با توجه به اینکه قرار بود اجناس بیشتری تعلق گیرد اما متاسفانه ۵ قلم جنس
بیشتر نیست.و اجناس از کیفیت بالایی برخور دار نبودند و در کالا ها برنج
قدیمی آوازه موجود بود که اگر ازسری های جدید آن می دادند حداقل از جایزه
آن استفاده می کردیم .
در این خصوص صحبتی برای رئیس جمهور داردید؟
کاش شریعتی و مطهری زنده بودند تا کشور درست می شد. آقای ریس جمهور کرامت
انسانی برای مردم ایران مهم و حفظ شأنیت مردم واجب است ، ای کاش همه غرور
مردم حفظ می شد!
*آقای م.ج بازاریاب :من با آنکه متاهل هستم اما سبد کالا به من تعلق نگرفته و دلیلش را هم نمیدانم.
چه صحبتی با آقای روحانی رئیس جمهور دارید بفرمایید؟
من کارم بیزینس است و چون در بازار هستم و مشکلات مردم را میبینم از آقای
روحانی میخواهم از لحاظ اقتصادی مشکلات را برطرف کنند نه اینکه با پرداخت
یک سبد جزئی از کالاهای بی کیفیت درصدد جبران مسائل اقتصادی باشند . و با
توجه به آنکه نزدیک به نوروز هستیم مردم شرایط اقتصادی مناسبی ندارند و
درست است که مغازه ها پر از افراد هستند اما هیچکدام خرید نمی کنند و شاید
برخی قابلیت پرداخت ۱۲۰۰۰ تومان برای خرید یک پیراهن ساده را هم نداشته
باشند.
*رفتگر شهرداری: نمیدانم چرا سبد کالا به من تعلق نگرفت برخی میگوند بخاطر پایه حقوقت است که بالای ۵۰۰تومان است اما باجناقم که در تهران هست و درآمد آن بالای یک میلیون تومان است سبد کالا دریافت کرده.
در این خصوص صحبتی برای رئیس جمهور داردید؟
حرفی برای گفتن ندارم بگویم، فقط میدانم بی عدالتی بی داد می کند!
*خانم جعفری فروشنده:
به ما که یارانه تعلق نگرفته است و نحوه ی توزیع را هم ندیدم.
به رئیس جمهور میگویم کاش پول سبد کالا را به مردم پرداخت میکردید.
*خانم احمدی یک شهروند:(اجازه انتشار تصویر ندادند)
برای دریافت کالا ۱ روز را در صفهای طویل صرف کردم و چون کالا تمام شد و ازدحام جمعیت بالا بود کارم ۱ روز به تعویق افتاد
در این خصوص صحبتی برای رئیس جمهور داردید؟
من به رئیس جمهور میگویم کاش به همه ی مردم تعلق می گرفت همسر من
کارفرماست و سبد کالا دریافت کرده است اما کارگرانش نه .و آن یک روزی که در
صف ایستاده بودم فکر میکنم شخصیت مردم بسیار زیر سوال رفت و با آنکه
مردمان خوبی داریم اما آنها را گدا جلوه دادند.
*آقای محرابی میوه فروش :(اجازه انتشار تصویر ندادند)
سبد کالا به من تعلق نگرفت اگر هم می گرفت نمی رفتم بگیرم!
در این خصوص صحبتی برای رئیس جمهور داردید؟ ما غرور داریم و برای آن حاضر نیستیم آن را زیرپای مسئولین بگذاریم !
*خانم اصغری پور یک شهروند:(اجازه انتشار تصویر ندادند)
با آنکه در محدوده ی مهرشهر فروشگاه سبد کالا وجود دارد اما اجناس را توزیع نمی کنند و مردم مجبورند مسافتی را طی کنند و به میدان مادر بروند و آنجا سبد کالا را دریافت کنند
در این خصوص صحبتی برای رئیس جمهور داردید؟ آقای روحانی میگویم کاش هزینه ی سبد کالا پرداخت میشد شاید مردم هزینه های واجب تری داشته باشند. و اینکه لطفاً مردم را به صف و خیابان نکشند مگر قحطی و یا جنگی پیش آمده و مردم گشنه اند!؟
*دختر خانم :(اجازه انتشار تصویر ندادند)
از نظر من کار بسیار بجا و مناسب بود و چون پدر من نظامی هستند از لحاظ
دریافت اجناس مشکلی نداشتیم و به آقای روحانی میگویم دستشان درد نکند
*مغازه دار: چون به من سبد کالا تعلق نگرفته است راجع به توزیع آن هم اطلاعی ندارم.
از آقای روحانی تشکر میکنم چون در دولت پیشین قیمتها ثبات نداشتند و من زمانی که به بازار میرفتم قیمتها نسبت به دفعه ی قبل تغیر پیدا میکرد اما از زمان دولت جدید هزینه ها تغییر آنچنانی ندارد
*یک معلم :
اصلا کارشان درست نیست قرار بود وضعیت را درست کنند نه اینکه این چنین مشکلاتی را بوجود بیاورند
۱۰
اسفند
باب اسفنجی؛ بن تن،اسپایدر من ،رانگو،باربی، اسکرات عصر یخبندان،اینها همه نام عروسکهایی است که در بازار فروش عروسک جایگاه ویژه ای دارند و هر کودکی آرزوی داشتن آنها را دارد .
این روزها شاهد رشد قارچ گونه مغازه های فروش عروسکهای غیر ایرانی هستیم که شاید زرق و برقشان زیاد باشد و چشم هر کسی را در هر سنی به سمت خودش خیره کند با آنکه خیلی از اجناس داخلی با کیفیت تر از اجناس خارجی هستند اما خانواده ها ترجیح میدهند کالای غیر ایرانی را خریداری کنند و دلیل آن راه هم بی کیفیتی عروسکهای ایرانی میدانند. این مسئله باعث می شود آینده کودکانشان از خرید محصولات داخلی خودداری و اجناس خارجی را به داخلی ترجیح دهند و چرخ تولید داخلی بایستد. و مسئله مهمی که در آن دچار غفلت زدگی هستیم خط جریانی است که استحاله فرهنگی را در خود بدنبال دارد.
پخش انیمیشن های غربی از طریق رسانه ملی و یا بعضاً با عرضه در فروشگاه های محصولات فرهنگی و همسو با پخش این انیمیشن ها تولید کارکتر شخصیتهای کارتونی بصورت عروسک و اسباب بازی و فروش آن در جامعه خط سیری است که مطمئناً جریان فکری در مبداء آن نهفته می باشد
یکی از فروشندگان عرضه ی عروسک گفت: زمانی که خانواده ها برای خرید عروسک وارد فروشگاه میشوند اولین عروسکی که شاید آنها از روی قفسه ی بردارند باب اسفنجی باشد و دلیل این امر را پخش کارتون این شخصیت می داند.
وی در خصوص عروسکهای ایرانی گفت : زمانی که برنامه کودک شکرستان پخش می شد عروسکهای شخصیت این کارتون در بازار عرضه و فروش قابل توجه ای را بوجود آورد و ا ما پس از پایان پخش این برنامه کم کم فروش این عروسک از رونق افتاد و با توجه به اینکه این عروسکهای زیباتر و ارزان تری هستند خانواده ها ترجیح می دهند برای کودکانشان عروسکهای شناخته شده تر را خریداری کنند.
این فروشنده ی عروسک در ادامه افزود: خیلی از افرادی که در داخل کشور کار دوخت عروسک را انجام میدهند به دلیل فروش کم عروسکهای ایرانی ترجیح میدهند که دوخت شخصیت های کارتونی خارجی بپردازندو مردم هم با توجه به مناسبتهای مختلف سعی می کنند عروسکهایی خریداری کنند که از کیفیت بالایی برخوردار باشد و ماهم به ناچار اجناس غیر ایرانی را عرضه می کنیم.
مسئله تولید داخلی و اقتصادی این جریان در یک سو و موضوع استحاله فرهنگی این جریان از سوی دیگر مورد اهمیت و دارای حساسیت بیشتری است.
محسن رضائی اصل کارشناس مسائل فرهنگی و جامعه معتقد است ، پخش انیمیشن های غربی و تبلیغ آموزه ها و فرهنگ غربی در کشور از طریق رسانه ملی و جایگاه های فروش محصولات فرهنگی آثار سوء و مخربی را بر جامعه در حال رشد می گذارد و تاکید داشتند:« هدف از تولید یک انیمیشن و خلق یک شخصیت کارتونی جذاب ، درغربی تأثیر گذاری هرچه بیشتر بر روی فرهنگ کشور مخاطب است ، و در نگاهی دیگر با ارائه الگوی فرهنگی جامعه غربی در یک شخصیت کارتونی درصدد نهادینه سازی آداب و رسوم غرب در جامعه هدف بوده و در همین راستا اقدام به تولید این نوع محصولات می نمایید.»
بنا به گفته های این کارشناس حرکت نرم غرب در تغییر سبک نوع زندگی کشور ما در حال اجرایی است و تأثیر این نوع محصولات فرهنگی در آینده نچندان دور نقش بسزایی در فرهنگ و نوع زندگی ما خواهد داشت.کما اینکه با بررسی نوع رفتاری کودکان در جامعه می توان به تاثیرگذاری این محصولات بر تربیت آنان آگاه شد.
رضایی در ادامه تصریح کرد: « می توان به صراحت گفت که شخصیت های کارتونی مربیان حس ششم کودکان ما هستند . یعنی از طریق ضمیر ناخودآگاه کودکان، با شخصیت های کارتونی آموزه ها و موارد خود را بر روح و جان فرززندان ما تلقین می کنند ودر آینده از قِبل این تاثیرات به اهداف خود دست پیدا می کنند» لذا شخصیت های کارتونی غربی و شخصیت پردازی دقیق این نوع کارکترها بطوری جذاب و خیرکننده هستند که مخاطب را در هر رده سنی مجذوب خود کرده و در زمان کوتاهی بر روی اشخاص آثار خود را برجای می گذارد. همین موضوع باعث می شود تا به اهمیت ، فکر و برنامه ریزی تولیدکنندگان در پشت این ماجرا پی برد .
در پایان باید متذکر شد که جریان استحاله فرهنگی و حرکت تغییر سبک زندگی از دوران کودکی آغاز می شود و موضوعاتی که پیرامون “کودکان” در حال شکل گیری است مهم ترین مسئله و عامل اصلی پیروزی پروژه غربی در این تغییرات می باشد و متاسفانه مسئولین امر در مواردی نادر اقدام به تولیداتی مختصر و در زمانی محدود در این زمینه فعالیت کرده و بصورت مدام و با برنامه ریزی دقیق هیچگونه تدبیر صحیحی در این رابطه اتخاذ نکرده اند.امید است مسئولین ذی ربط با هوشیاری کامل و سنجش تبعات این نوع محصولات فرهنگی متقابلاً رفتار صحیحی از خود نشان بدهند.
